طراوت باران وای ، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
| ||||
ماه خون، ماه اشک، ماه ماتم شد / بر دل فاطمه، داغ عالم شد
ای تـیر، خـطا کـن! هـدفــت قــلب ربـاب اسـت
مدتی هست که زخم دل من خورده نمک
سلام ما به محرم، به غصه و غم مهدی
مامور قبض روح خدا، دور ما نگرد
مادَرِ آب کجایی پسرت آب نَخورد
در خــیمه صدای آب آب افتاد
دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم
آبرویم را بگیر و آب رویم را نگیر [ جمعه 94/8/1 ] [ 7:56 عصر ] [ اکبر زارع ]
[ جمعه 94/8/1 ] [ 7:40 عصر ] [ اکبر زارع ]
[ جمعه 94/8/1 ] [ 7:28 عصر ] [ اکبر زارع ]
بعد از شکست بلند شویم.
یک زرافه از ارتفاع بدنیا می آید!! یک نوزاد زرافه به محض وارد شدن به این دنیای خاکی از ارتفاع 3 متری به زمین می افتد. (ارتفاع شکم مادر تا زمین) و معمولاً با پشت خود فرود می آید. ولی پس از چند ثانیه برمی گردد و پاهای خود را در زیر شکم خود جمع می کند. و با تکانی مایع حاصل از زایمان را از سر و صورت خود پاک می کند، و برای اولین بار دنیا را می بیند. اما پس از آن زرافه مادر اولین درس زندگی را به بچه خود می آموزد. او آنقدر سر خود را پایین می آورد تا نوزاد خود را ببیند. سپس لحظاتی منتظر می ماند. و بلافاصله غیر منتظره ترین کاری را که فکرش را بکنید انجام می دهد. و با لگد ضربه ای به کودک خود می زند به طوریکه بچه زرافه کمی آنطرف تر به پشت روی زمین می افتد. و این عمل تکرار می شود. تا زمانیکه بچه زرافه نتواند بر روی دو پای خود بایستد فرآیند خشونت دوباره و دوباره تکرار می شود. هر گاه بچه زرافه احساس خستگی کند و تنبلی کند مادر دوباره با یک لگد او را وادار به تقلا می کند. تا اینکه بچه زرافه برای اولین بار سر پا بایستد. اما زرافه مادر دوباره لگدی به کودک خود می زند! اما چرا؟ برای اینکه به خاطر داشته باشد چگونه اولین بار بلند شده است در حقیقت مادر با اینکار به نوزاد می آموزد که باید سریع بلند شود تا بتواند با گله بماند و گرنه وعده غذایی برای درندگان خواهد شد. این حقیقت در دنیای واقعی هم نمود پیدا می کند. اروین استون درباره افرادی که در زمینه های مختلف موفق و سرشناس بوده اند تحقیقات جامعی کرده است. و زندگینامه افرادی مانند میکلانژ، ون کوک، فروید و داروین را نگاشته و نقد کرده است. او سعی کرده بین این افراد رابطه ای پیدا کند. او می گوید: «من در مورد افرادی مطلب نوشتم که در سر رویایی داشتند و آن را انجام دادند و به حقیقت رساندند. آنها تو سری خوردند، شکست خوردند، سرزنش شدند و برای سالها به جایی نرسیدند، اما بعد از هر زمین خوردنی بلند شدند و ادامه دادند. شما نمی توانید چنین افرادی را تخریب کنید یا آنها را به هم بریزید. دیگر آنکه این افراد کمترین چیز را برای خود می خواستند.» [ جمعه 94/8/1 ] [ 7:24 عصر ] [ اکبر زارع ]
مدیریت زمان
مدیریت زمان آیا شما هم به این فکر میکنید که کاش زمان بیشتری برای انجام کارهایتان داشتید؟ آیا به این فکر میکنید که کاش میتوانستید وقت خود را به کارهای مفیدتری اختصاص دهید؟ آیا شما هم با کمبود وقت شدید درگیر هستید؟ مدیریت زمان عنوان مهارتی است که به شما کمک میکند تمام کارهای خود را سر وقت و به موقع انجام دهید و هیچ گاه دچار کمبود زمان نشوید.اما به دست آوردن مهارت مدیریت زمان که فکر میکنم تک تک ما به شدت دنبال آن هستیم خیلی ساده نیست. اگر با دیدن تیتر چشمهایتان برق زد خوشحال باشید.در ادامه 11 قانون طلایی مدیریت زمان را که برگرفته از این مقاله فوقالعاده است با هم مرور خواهیم کرد.
یک/ باور داشته باشید مدیریت زمان یک افسانه است! خوب این خیلی عنوان خوبی برای اولین قانون یک مقاله درباره مدیریت زمان نیست. اما شما که نمیخواهید خود را گول بزنید؟ برای شروع باید باور داشته باشید شما به هیچ عنوان نمیتوانید مدیریت زمان داشته باشید! در واقع یک روز فقط و فقط 24 ساعت است و این 24 ساعت هم خواه ناخواه میگذرد. شما به جای تلاش برای مدیریت زمان، باید «خودتان را مدیریت کنید» برای انجام به موقع کارها. این راز بسیار مهم شما را وادار میکند به شخصیت خودتان دقیقتر بشوید.
دو/برای مدیریت زمان به دنبال جاهایی بگردید که زمان را تلف میکنید. اولین قدم در مدیرت زمان این است که به دنبال سارقین زمان بگردید. ببینید کجا وقتتان به صورت نادرست هدر میرود و شما نمیتوانید از آن زمانها استفاده مناسبی در جهت بهرهوری ببرید. خیلی وبگردی الکی میکنید؟ همیشه تلفن میسوزانید؟ به خداوندگار sms تبدیل شدید؟ برای وقتگذاری کارتونهایی مانند فوتبالیست ها را هم نگاه میکنید؟ انتظار هم دارید وقت کم نیاورید؟
سه/ برای تلاشهایتان برای مدیریت زمان هدف بگذارید. یادآوری میکنم، توجه مدیریت زمان روی تغییر رفتارهای شماست و نه تغییر زمان [گام شماره یک]. یکی از بهترین جاها برای شروع این تغییر رفتار تلاش برای حذف جاهایی است که وقت شما الکی تلف میشود [گام شماره دو]برای مثلا یک هفته سعی کنید یک هدفی بگذارید و حتما هم انجامش بدهید. نگاه نکردن برنامه عمو پورنگ که سخت نیست! هدف میتواند نزدن sms برای یک هفته باشد.
چهار/ برنامههای مدیریت زمانتان را اجرایی و گسترده کنید. این شاید یک جورهایی با گام شماره سه از یک رده باشند. شما توانستید یک هدف را برای یک مدت محدود تنظیم کنید و به آن عمل کنید.در این گام شما باید یک خورده به خودتان فشار بیاورید. نترسید به ذخایر چربی شما آسیبی وارد نمیشود. شما کمکم باید این زمانهای محدود را افزایش بدهید و در عین حال تعداد اهداف را هم زیاد کنید. برای مثال برای یک ماه نه sms بزنید. نه برنامههای وقتگیر و بعضا وقت تلفکن تلوزیون را نگاه کنید. نه وبگردی بیهوده کنید و نه … طبیعتا وقتی قدم سوم را با موفقیت برداشتید با کمی تلاش این قسمت را هم میتوانید پشت سر بگذارید. هر چند شاید خیلی ساده به نظر نرسد!
مدیریت زمان
پنج/ از ابزارهای مدیریت زمان استفاده کنید. خوب بدیهی است که حتی یک برگ کاغذ هم میتواند ابزار مدیریت زمان باشد، اگر شما کارهایتان را مرتب و منظم روی آن بنویسید و تحلیل کنید.در حقیقت قسمت مهم کار هم همین جاست. چه نرم افزارهای بسیار پیشرفته و چه outlook ساده همه میتوانند شما را در رسیدن به مقصودتان کمک کنند.مهم این است که شما خودتان بتوانید به نوبه خودتان کمک کنید.با استفاده از ابزارهای زیادی که وجود دارد زمان بندی روزانه خودتان را بنویسید و کلاهتان را قاضی کنید ببینید کجای کار را اشتباه کردید و کجاها را هم درست رفتید.پشت گوش نندازید خیلی زود عیب و ایرادهای کارتان را متوجه میشوید.
شش/در برنامه ریزی مدیریت زمان بیرحمانه اولویت بندی کنید. ممکن است شما 10 تا کار داشته باشید. آیا شما انسانی هستید که بتوانید در یک لحظه هر 10 کار را انجام دهید؟ اگر میتوانید انسان نیستید. فرشتهای چیزی هستید احتمالا! کارهایتان را اولویتبندی کنید. مسلما به کارهایی برمیخورید که سریعتر باید انجام شوند یا کارهایی که اگر عقب بیافتند ضرر بیشتری را به شما تحمیل میکنند. یادتان باشد اگر اشتباه اولویتبندی کنید ضرر میکنید پس برای جلوگیری از آسیبهای زمانی هم که شده است بیرحم و خشن باشید.
هفت/ «به دیگران محول کردن» را یاد بگیرید. این بیشتر برای بیزینس و مدیریت تجاری کاربرد دارد اما میشود به زندگی شخصی هم تعمیمش داد.شما مدیر شرکت هستید و نه کسی که بخواهد همه فن حریفی خود را به رخ دیگران بکشد.سعی کنید یاد بگیرید چطور بار کارها را میان افرادی که سوپروایزر یا سرپرستشان هستید تقسیم کنید.decide to delegate یک منبع انگلیسی خوب برای آشنایی با مبانی تقسیم کار به این سبک است.
هشت/ یک برنامه روزمره تنظیم کنیم. در برنامه مدیریت زمان یک برنامه روزمره برای خودتان درست کنید.برای مثال فکر کنید صبح که بیدار شدید کار شماره یک را بکنید ( مثلا ایمیل چک کردن ) و سپس کار شما دو را بکنید ( مثلا رفتن به بانک برای امور مالی ) و … در آخر هم یک برنامه جمعبندی داشته باشید[گام شماره پنج ]. در مواقع پیدایش بحرانهای زمانی اگر بتوانید هر چه بیشتر به برنامه روزمره خود وفادار بمانید، کمتر دچار مشکل میشوید. حالا شما کمکم به یک مدیر زمان موفق تبدیل میشوید.
نهم/ عادت بدهید به قرار دادن زمانهای محدودی در میانه فعالیتها یکی از قانون های طلایی مدیرت زمان این است که خودتان را عادت بدهید بین کارهایی که میکنید یک زمان محدود هم در نظر بگیرید برای یک سری کارهای خاص. بگذارید مثال بزنم. شما نمیتوانید کل روز را به ایمیل جواب دادن بگذرانید. ولی میتوانید بین فعالیتهایتان زمانهای کوتاه 15 دقیقهای به پاسخ دادن به email اختصاص بدهید. همان 15 دقیقه هم باید اصولی پاسخ داد و بیجهت ایمیل چک کردن را کش نداد!
دهم/ مطمئن بشوید همه چیز مرتب و منظم است. یکی دیگر از قانونهای طلایی مدیریت زمان نظم است.از کودکی همیشه به ما یاد دادهاند که هر چیز را که بر میدارید سر جای خود بگذارید یا همه چیز را در جای مناسب خود قرار دهید اما ما وقتی کمی مشغولیت پیدا میکنیم دیگر این دو اصل را فراموش میکنیم. برای مثال همیشه به دنبال فایلها در کامپیوتر خود میگردیم در حالی که اگر یک بار آنها را در کامپیوتر مرتب کرده بودیم و نظم بخشیده بودیم دیگر هر بار این همه دچار اتلاف وقت نبودیم. همین را تعمیم بدهید به چیزهای دیگر در محیط کار.نظم و ترتیب بزرگترین عامل در جلوگیری از سرقت وقت شما توسط خودتان است. به زیردستان خود ( مثلا به بچهها وقتی مادر آنها هستید یا کارگران وقتی سرکارگر هستید ) یاد دهید چگونه با نظم در بهینهسازی وقت کل سیستم یاریگر باشند.
یازدهم/وقتتان را طوری تنظیم کنید که اسیر انتظار نشوید. شما میتوانید به مطب دندان پزشک تان بروید و منتظر بمانید تا وقت ویزیتتان برسد. اما راستش را بخواهید شما اصلا نیازی ندارید بروید آنجا و با انگشتهایتان بازی کنید یا مجلاتی بخوانید که تاریخشان حداقل برای سال 85 است. با موبایل یا pda یک لیست از کارهایی که باید بکنید درست کنید. برای یک زن خانهدار این میتواند خرید مایحتاج، تلفن زدن به مادر مثلا، انجام کارهای خانه، رفتن دنبال بچهها یا کارهایی از این دست باشد که بعضا بسیار وقتگیر هم هست. حالا خیلی راحتتر هستید که طوری برنامهریزی کنید در صف یا انتظار نایستید یا حداقل از قبل بتوانید پیشبینی درستی از شرایط پیش رو داشته باشید.تکنولوژی به کمک شما میآید. دیگر شما هستید که باید تلاش کنید این 11 گام مدیرت زمان را به ترتیب در زندگی پیاده کنید و تاثیرات شگفتانگیز آن را در طولانی مدت ببینید. منبع:تبیان [ جمعه 94/8/1 ] [ 7:22 عصر ] [ اکبر زارع ]
|
||||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |